مطالعه موردی: جایگاه انگیزه درحقوق جزا
مطالعه موردی جایگاه انگیزه درحقوق جزا |
![]() |
دسته بندی | پژوهش |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مطالعه موردی:
جایگاه انگیزه درحقوق جزا
فهرست مطالب
مقدمه |
2 |
تعریف انگیزه |
5 |
انگیزه در جرایم عمدی |
5 |
انگیزه و تاثیر آن در مسئولیت کیفری |
6 |
انگیزه وعنصر معنوی |
6 |
رابطه انگیزه با جرایم مطلق و جرایم مقید |
6 |
انگیزه امری نسبی است |
8 |
انگیزه و سوء نیت یا قصدمجرمانه |
9 |
تفاوت های انگیزه و سوء نیت |
11 |
شباهت های انگیزه و سوء نیت |
14 |
انگیزه درجرایم مختلف |
15 |
انگیزه وقانونگذار ایران |
16 |
انگیزه ونظرات حقوقدانان ایرانی |
18 |
انگیزه وشرکت درجرم |
19 |
انگیزه ومعاونت در جرم |
19 |
موارد استثنا شده از اصل عدم تاثیر انگیزه |
19 |
نتیجه |
26 |
منابع |
28 |
مقدمه
یکی از مفاهیمی که در حقوق جزا مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، انگیزه است، البته انگیزه در علوم روان شناسی و جرم شناسی هم مورد مطالعه قرار گرفته است، و به عبارت است از ؛تمایل و شوق برای ارتکاب جرم در مجرم؛ به نحوی که مجرم برای رسیدن به آن تصمیم به ارتکاب جرم می گیرد. در حقوق جزا اصل بر این است که انگیزه در تحقق جرم و تعیین نوع میزان مجازات هیج تاثیری ندارد و این به جهت دلایلی چون حفظ مصلحت اجتماع و تقدم آن بر منافع فردی است.
در رابطه با سو نیت و انگیزه دو طرز تفکر ارائه شده است:
1- دانشمندان مکتب کلاسیک، معتقدند که انگیزه نباید تاثیری در زوال مسئولیت داشته باشد و آنان عقیده دارند آنچه در تحقق جرم واجد اهمیت است همان عمد و اراده مجرمانه است.و در واقع در تعیین مسئولیت بیشتر به عمل ارتکابی توجه دارند تا به مرتکب.
2- طرفداران مکتب تحققی معتقدند آنچه برای جامعه و نظم آن خطر دارد همان شخصیت مجرم است نه عمل ارتکابی، و چون انگیزه یکی از عوامل تعیین کننده شخصیت است، لذا منطقا نباید در تحقق جرم از آن چشم پوشید.
طبق اصل کلی هر چند انگیزه در تحقق جرم تاثیری ندارد، اما در مواردی با آنکه ارکان سه گانه جرم محقق است ولی انگیزه باعث می گردد که وصف مجرمانه از عمل گرفته شود و یا به عملی وصف مجرمانه داده شود .در شرع انور و قانون موضوعه در باب علل موجهه جرم، موارد عدیده ای دیده می شود.
مقنن ایران نیز با بهره گیری از دو نظام فکری اسلام و اندیشه های کیفری غرب، انگیزه را در مواردی در تحقق جرم و میزان مجازات موثر تلقی نموده است.
مسئله قابل توجه آن است که عمد را نباید با انگیزه و غرض اشتباه نمود. انگیزه عبارت است از کوشش درونی و میل پنهانی که انسان را به سوی عمل خاصی هدایت می نماید و بنابراین همیشه مقدم بر اراده است.
قصد مجرمانه حاکی از اراده ارتکاب در فعل یا ترک فعل و همینطور اراده در کسب نتیجه زائیده ذهن قانون گذار است بنابراین قصد مجرمانه (اعم از عام و خاص) را باید در قانون جزا جستجو کرد و لذا در هر جرمی، مفهومی واحد یا ثابت دارد. مثلاً سوء نیت عام در کلیه قتل های عمدی ازهاق نفس است.ولی انگیزه یا داعی، احساس یا نفع یا دفع ضرری است که بزهکار را به طرف ارتکاب جرم می کشاند. انگیزه زائیده ذهن مجرم است. پس انگیزه را باید درون مجرم جستجو کرد و اغلب به صورت خودآگاه می باشد.
هیچ انسان عاقلی بدون هدف خاص و بدون انگیزه و غرض معین، به ارتکاب هیچ عملی، خاصه ارتکاب جرم مبادرت نمی نماید. انسان در ارتکاب جرم انگیزه خاص و مشخصی دارد. انگیزه در جرائم مختلف، متفاوت است و در میان مجرمین از یک جرم، هم انگیزه های متفاوتی وجود دارد، گاه ممکن است نفع شخصی و جمع آوری مال و گاه ممکن است ارضای حس انتقام و خودخواهی و غرور باشد.گاهی نیز ممکن است که این انگیزه ها ناشی از احساسات انسانی و بشر دوستانه باشد. کسیکه مال و ثروت شخص متمولی را می رباید تا بین مستمندان تقسیم کند، مادری که برای سیر کردن شکم گرسنه فرزندان خود مرتکب سرقت می شود و یا پزشکی که برای پایان دادن به دردهای بی درمان و لاعلاج بیمار غیرقابل معالجه، او را از قید حیات می رهاند، مسلما نفع شخصی نداشته و این اعمال را به خاطر حس بشر دوستانه انجام میدهد.اکنون بحث بر سر این است که در این قبیل موارد که هدف و انگیزه مرتکب شرافتمندانه بوده آیا باید مرتکب را مسئول دانست یا خیر؟ و آیا این انگیزه می تواند در عنصر معنوی جرائم و اراده مجرمانه موثر باشد یا خیر؟